برگزاری همایش فضای مجازی پاک و همایش هایی از این قبیل تا چه اندازه می تواند در سالم سازی فضای مجازی کمک کند؟ عامل اثربخشی چنین همایش­‌هایی باز کردن دریچه­‌های تازه به مسائل مغفول مانده، در حوزه­ فضای مجازی پاک و معطوف نمودن توجه نخبگان و حتی عموم مردم در رابطه با این موضوع مهم، […]

برگزاری همایش فضای مجازی پاک و همایش هایی از این قبیل تا چه اندازه می تواند در سالم سازی فضای مجازی کمک کند؟
عامل اثربخشی چنین همایش­‌هایی باز کردن دریچه­‌های تازه به مسائل مغفول مانده، در حوزه­ فضای مجازی پاک و معطوف نمودن توجه نخبگان و حتی عموم مردم در رابطه با این موضوع مهم، و گفتمان­‌سازی در این باره است. بنابراین امید است که برگزاری چنین همایش­‌هایی ب­تواند آغازگر حرکت­‌ها و جرقه­‌هایی باشد. هرچند این را هم باید اضافه کنم که قطعا صرف برگزاری همایش‌­ها و نشست­‌ها، بهترین گزینه برای اقدام در این زمینه نیست.

فضای مجازی پاک چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
پاسخ سؤال شما تا حد زیادی امروزه مشخص است. دسترسی به یک فضای مجازی عاری از آسیب‌­های مترتب بر فضای کنونی، امروز از سطح نخبگانی گذشته و مطالبه­ بسیاری از اقشار مردمی به ویژه والدین، معلمان، دست­اندرکاران فرهنگی جامعه و … است. بهتر است برای پاسخ­گویی به این سؤال کمی به عقب­ برگردیم و ببینیم اساسا در فضای تعاملی کاربر و فضای مجازی چه فاکتورهای مغفولی وجود دارد که بی­ توجهی به آن­ها آسیب­‌های فعلی را ایجاد کرده است.
درحالی­که مسلما تأمین زیرساخت مناسب فنی و تکنیکی برای فراهم کردن حداقل­‌های مورد نیاز برای اینترنتی پاک همواره در این حوزه محل بحث بوده است، به نظر می‌­رسد مسائل متعدد دیگری وجود دارد که دست اندرکاران امر درباره­ آن­ها کم لطفی و کم­ توجهی پژوهشی داشته­‌اند.

آیا افراد دیگری را بجز فراهم آورندگان فنی اینترنت پاک در این حوزه دخیل می­‌کنید؟ منظور شما دقیقا چه کسانی هستند؟
بله دقیقا. شما به عرصه­ مطالعات رسانه‌­ای توجه کنید. لازمه­ تعامل کم‌­آسیب با فضای مجازی آن است که در حوزه­ فلسفه­ انواع ابزارهای رسانه­‌ای مجازی (از شبکه­‌های اجتماعی گرفته تا برنامه­‌های موبایلی و تالارهای گفت و گو و …) تحقیقات عمیق و گسترده­‌ای انجام شود و در حوزه­ تصمیم­‌گیری به صورت مؤثر مدنظر قرار گیرد. شما می­بینید که چطور بی­‌توجهی به همین موضوع باعث شده است که جمع­‌بندی ما در موضوعی مانند فیلتر کردن یا نکردن برخی شبکه­‌های اجتماعی به انتخاب­‌هایی منجر شود که از قبل محکوم به شکست است.
برای مثال یک شبکه­ اجتماعی کاملا تصویری –حتی اگر تعدادی از روحانیون نیز در آن فعالیت ارزشی کنند- مسلما از لحاظ روانشناسی رسانه­‌ای، بیشتر برای عرضه­ تصاویر جالبِ توجه توسط عموم کاربرها است، که موجب ارزش یافتن هویت تصویری افراد خواهد شد. در این صورت مسلم است که در چنین فضایی دائما با انواع صفحات با جذابیت­های بصری رو به رو خواهید بود که در فرهنگ ما مناسب ارزیابی نمی­‌شوند و حتی بستن این صفحات نیز نمی­تواند چندان راهگشا باشد؛ زیرا اساسا این شبکه­ اجتماعی بر مبنای تقویت این هویت نامطابق با فرهنگ ما پایه ریزی شده و همان را در بین کاربران خود تقویت می­‌کند. در حالی­که یک شبکه­ اجتماعی دیگر ممکن است اساسا برای عمومی کردن هویت­‌های تخصصی­‌تر و بر مبنای متن و نوشتار طراحی شده باشد و به این ترتیب نسبت به ساختار تصویری، آسیب­‌ها و عوارض کمتری داشته باشد، حتی در میان همین شبکه­‌های اجتماعی غیربومی موجود نیز چنین رسانه­‌هایی وجود دارند، در حالی­که در انتخاب­‌های فرهنگی و اجتماعی بدون توجه به ماهیت ساختاری و کارکردی، شبکه­ تصویری پر آسیب ارجحیت پیدا کرده است.
بی­‌توجهی به همین امر سبب شده است تا برخی مقامات مسئول در آموزش و پروش، یا بعضی از مدارس خاص، یکی از همین ابزارهای فضای مجازی (شبکه­‌های اجتماعی) را به عنوان رسانه­ آموزشی یا ارتباطی برگزینند و از اثرات مخرب مترتب بر آن غفلت نمایند. در حالیکه چه بسا با مطالعه­ پیشینی می­شد گزینه­‌های کم آسیب­‌تری برای استفاده از این تکنولوژی و مزایای آن انتخاب نمود تا در بین دانش­‌آموزان ترویج گردد.
همچنین دامن زدن به ورود و استفاده از شبکه­‌های مجازی غیر بومی در رسانه­ ملی و ارگان­‌های دولتی برای تعاملات مورد نیاز این نهادها و اطلاع رسانی و ارائه­ رسمی خدمات از این طریق به شدت آسیب­‌زا است و کنترل حضور در این شبکه­‌ها را دشوارتر خواهد کرد.
توجه به این موارد البته نباید ما را از این مهم غافل کند که یکی از اصلی‌­ترین دلایل عدم موفقیت شبکه­‌های اجتماعی بومی، ظرفیت محدود آن­ها در پذیرش کاربر بوده است. قطعا تأمین اعتبار جدی برای ایجاد و راه‌­اندازی سرورهایی که حداقل ظرفیت پذیرش ۳۰ تا ۴۰ میلیون کاربر را دارند باید در دستور کار مسئولین امر قرار بگیرد.

آیا نیروی توانمند و مستعد داخلی می تواند نرم افزارهای مشابه یا برتر از نرم افزارهای غربی در بخش شبکه های اجتماعی و…را پشتیبانی کند؟
برای پاسخ به این سؤال که قطعاً مثبت است لازم می­دانم نکته­‌ای را یادآوری کنم. وقتی ما صحبت از نیروی توانمند داخلی می­‌کنیم، معمولاً اذهان به سمت متخصصین دانش رایانه و مهندسی­‌های مرتبط با فضای مجازی می­‌رود و کار به یک تیم فنی این چنینی واگذار می­‌شود. به نظر نمی­رسد موفقیت یک شبکه­ی اجتماعی یا هر ابزار مجازی دیگری به صرف پیاده­‌سازی فنی آن محقق شود. مطالعات متعددی در حوزه­ علوم انسانی مرتبط با ابزار، هدف و مخاطبین آن در این خصوص مؤثر است.

راهکار شما برای رسیدن به فضای مجازی مطلوب چیست؟
مسلما حوزه­‌های علمیه می­‌توانند در این سطح بسیار نقش‌آفرین باشند. آداب حضور در رسانه­‌های مجازی موضوعی است که به ازای ابزارهای مختلف مجازی به درستی تبیین نشده است. مطالعات تطبیقی در خصوص تربیت کودکان در حوزه­‌های وابسته به فضای مجازی همچنان مغفول مانده است. برای مثال امروزه کاربرد فضای مجازی و حتی آموزش‌­ مهارت‌­های مرتبط با این فضا برای سنین پایین هم در غرب توصیه می‌­شود. تأیید یا رد این نظریات در تطبیق با نظریات اسلامی و تربیتی موضوع دیگری است که نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
در نهایت کارهای ترویجی و ایجابی نیز از مهم­ترین قدم­‌هایی است که متأسفانه در وضعیت فعلی بسیار کمرنگ است. علی­رغم اینکه دغدغه­‌مندان زیادی در حوزه­ فضای مجازی به فعالیت پرداخته‌­اند، ولی این فعالیت­‌ها در بسیاری از ابعاد جنبه­ سلبی داشته و مخاطب در انتها نگران، سرگردان و بدون راه حل می­‌ماند.