«انسان جامعه‌‌ی مدرن»، یعنی انسانی که به‌شدت تمایل به «جهانی شدن» دارد، او دوست دارد در جریان آخرین تحولات روز جهان قرار بگیرد و از همه‌چیز باخبر و آگاه باشد، و حتی از این بالاتر، دوست دارد در بسیاری از مواقع، مانند آن‌ها «رفتار» و «گفتار» کند. او خود را در مقیاس با «آینده» و […]

«انسان جامعه‌‌ی مدرن»، یعنی انسانی که به‌شدت تمایل به «جهانی شدن» دارد، او دوست دارد در جریان آخرین تحولات روز جهان قرار بگیرد و از همه‌چیز باخبر و آگاه باشد، و حتی از این بالاتر، دوست دارد در بسیاری از مواقع، مانند آن‌ها «رفتار» و «گفتار» کند. او خود را در مقیاس با «آینده» و «جهان پیشِ رو» می‌بیند نه «گذشته». واضح است که در این میان، «دست برتر» با فرهنگ و تمدنی است که خود را بیشتر بر مردمان جهان عرضه کرده و نمایانده است.

می‌گویند فهم درست از مسأله، نیمی از حل مسأله است. برای همین هم ابتدا باید برای پاسخ به مسأله، همه‌ی جوانب آن را سنجید و با فهم درست، به آن پاسخ داد. نسبت «ما و فضای مجازی» هم از همین دست مسائل است. تا درست، منظور از «ما» یعنی «انسان جامعه‌‌ی مدرن»، و «فضای مجازی» یعنی همه‌ی «نسل اول، دوم، سوم و حتی چهارم سکوهای اجتماعی» – که امروزه شئون مختلف زندگی انسان را در برگرفته است – مشخص نشود، نمی‌توان پاسخ درستی به رابطه‌ی میان این «ما» و «فضای مجازی» داد؛ پس باید ابتدا تکلیف خودمان را با این دو مقوله روشن کنیم.

«انسان جامعه‌‌ی مدرن»، یعنی انسانی که به شدت تمایل به «جهانی شدن» دارد، او دوست دارد در جریان آخرین تحولات روز جهان قرار بگیرد و از همه‌چیز باخبر و آگاه باشد، و حتی از این بالاتر، دوست دارد در بسیاری از مواقع، مانند آنهایی که می‌بیند «رفتار» و «گفتار» کند. او خود را در مقیاس با «آینده» و «جهان پیشِ رو» می‌بیند نه «گذشته». واضح است که در این میان، «دست برتر» با فرهنگ و تمدنی است که خود را بیشتر بر مردمان جهان عرضه کرده و نمایانده است و این یعنی، چه بخواهیم چه نخواهیم، تهدید و تحدید امنیت ملی و مرزهای فرهنگی- اجتماعی کشورها.

فضای مجازی می‌تواند ابزاری باشد برای زدن توی دهان دشمنان.
و اما «فضای مجازی»؛ شاید دو دهه پیش، کمتر کسی تصور می‌کرد که ظهور نسل‌های جدید سکوهای اجتماعی، آنچنان فراگیر و دامن‌گیر شود که تعداد اعضای برخی از آنها، حتی از تعداد جمعیت برخی از کشورها هم بیشتر شود. اما این اتفاق افتاد. حالا شبکه‌های پیام‌رسان اجتماعی و موبایلی، آنچنان بر زندگی انسان جامعه‌ی مدرن سایه گسترانیده است که از نظر بسیاری از انسان‌ها، بدون آن حتی زندگی هم قابل تصور نیست. گرچه در همین دو دهه، ادبیات انتقادی نسبت به آن نیز گسترش پیدا کرده و دامنه‌ی آن به تولیدات سینمایی هم رسیده است (فیلم‌‌هایی چون Her، Following ،Searching ،Disconnect ،Circle و… نمونه‌هایی از این دست‌اند) اما مهم‌تر از آن، تغییر ماهیت «حکمرانی» کشورهاست که به شدت حاکمان کشورهای مختلف را برای ساخت و تنظیم قواعد و قوانین درست بهره‌برداری از آن به تکاپو انداخته است. مخصوصا آنکه در سال‌های اخیر، هرجا که خبری از تجمع و آشوب و شورش بوده، یک پای ثابت آن نیز استفاده‌ی این افراد، از یکی از سکوهای اجتماعی و پیام‌رسان بوده است. استفاده از فیسبوک در شورش‌های 2011 انگلستان و یا انقلاب مصر، توئیتر در ماجرای فتنه‌ی 88 و شائبه‌ی مهندسی اجتماعی در بستر شبکه‌های اجتماعی برای تأثیرگذاری در فرایندی انتخابات 2016 آمریکا نمونه‌هایی از این موضوع‌اند.

با این مقدمه‌ی کوتاه، حالا باید برگردیم به سؤال ابتدای مطلب؛ نسبت «ما و فضای مجازی» چیست؟
مانند همیشه‌ی تاریخ این سرزمین، در مواجهه با «امر مستحدثه» دو رویکرد کلی وجود دارد: دسته‌ای «متحجرین» که معتقدند با «فیلتر» یعنی حذف و نادیده‌گرفتن مسأله، می‌توان آن را به کلی پاک کرد و از اذهان مردم زدود و دسته‌ای «متجددین» که معتقدند در برابر سیل اختراعات و صنایع جدید بشری، چاره‌ای جز «تسلیم» وجود ندارد و از آن بالاتر، برای پیشرفت راهی جز تن دادن به آن نیست.

واقعیت اما فراتر از این ماجراهاست. فیلتر یا رفع فیلتر فلان شبکه‌ی اجتماعی، به سخره گرفتن موضوع و تقلیل آن است. واقعیت این است که ما با یک «انقلاب تمدنی» مواجه‌ایم. این انقلاب جدید (به مانند انقلاب صنعتی) می‌تواند فوائد و مضراتی توأمان با هم داشته باشد. پس باید هر دو روی سکه را با هم دید. «نگاه تهدیدمحور» همانقدر مضر و خطرناک است که «نگاه تسلیم‌محور». چاره‌ی کار، تنظیم سازوکاری برای استفاده‌ی صحیح از آن، و به حداقل رساندن مضرات آن است. سال‌ها پیش (اوایل دهه‌ی 70)، که تازه اسمی از «اینترنت» در ایران شنیده شده بود، گزارشی در این‌باره از سوی محمدجواد لاریجانی، رئیس مرکز تحقیقات فیزیک نظری برای رهبر انقلاب فرستاده شد. رهبر انقلاب ضمن حمایت و تأیید آن، به سه نکته‌ی اساسی و راهبردی اشاره کردند:

اول اینکه چنین فناوری‌ای بسیار مهم است و از همین حالا باید روی آن سرمایه‌گذاری شود.
دوم اینکه چنین فناوری‌ای قطعاً برای جوانان بسیار جالب است و اجازه دهید در آن میدان‌دار شوند.
سوم هم اینکه از هم‌اکنون به فکر آلودگی‌های این صنعت باشید و مراقبت کنید به مردم و جامعه آسیب وارد نکند.

جمله‌ی اخیر رهبر انقلاب مبنی بر «جوان‌ها امروز در فضای مجازی فعّال‌اند؛ فضای مجازی می‌تواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان»(1)، در حقیقت ادامه‌ی همان خط مشی بیست‌واندی سال پیش ایشان است. این رویکرد، باید راهبرد دائمی حاکمیت و هسته‌های فرهنگی در همه‌ی زمینه‌ها باشد. در این نگاه، به جای «انفعال»، باید «فعال» بود، باید «مهاجم» بود تا «مدافع»، و «مسئله» را قبل از تبدیل شدن به «معضل» یا خدای نکرده «بحران» شناخت. این نگاه مبتنی بر شناخت درست از انسان جامعه‌ی امروزی و مسائل مستحدثه‌ی پیرامون آن است که فضای مجازی هم یکی از آنها است. به جای ترس یا تسلیم، به قول سید شهیدان اهل قلم باید «خانه را در دامنه‌ی آتشفشان بنا کرد.».

بیش از دو دهه قبل، زمانی که تازه موضوعی به نام «ماهواره» داشت پا می‌گرفت، آوینی درباره‌ی چگونگی مواجهه‌ی با آن چنین گفت: «و اما در مورد خودمان، نباید بترسیم، حصارها تا هنگامی مفید فایده‌ای هستند که دزدان شب‌رو بر زمین می‌زیند، اما آن‌گاه که دزدان از آسمان فرود می‌آیند چگونه می‌توان به حصارها اطمینان کرد. پس باید از این اندیشه که حصارهایی بتوانند ما را از شر ماهواره‌ها محفوظ دارند بیرون شد و خانه را در دامنه‌ی آتشفشان بنا کرد.»

  • منبع خبر : تبیان