آفرینندگان شبکههای مجازی این نیازهای بشری را شناسایی کردهاند و بر اساس یک رفتارشناسی و روانشناسی اجتماعی آن این نرم افزارها را طراحی کردهاند. همه گیری، اثرگذاری و نفوذ این شبکه ها اتفاقی نیست. ما در فضایی که اسمش را «مجازی» گذاشتهایم خرید میکنیم، به آدمهایی که هرگز ندیدهایم اعتماد میکنیم، پول به حسابشان میریزیم، […]
آفرینندگان شبکههای مجازی این نیازهای بشری را شناسایی کردهاند و بر اساس یک رفتارشناسی و روانشناسی اجتماعی آن این نرم افزارها را طراحی کردهاند. همه گیری، اثرگذاری و نفوذ این شبکه ها اتفاقی نیست.
ما در فضایی که اسمش را «مجازی» گذاشتهایم خرید میکنیم، به آدمهایی که هرگز ندیدهایم اعتماد میکنیم، پول به حسابشان میریزیم، در این فضای مجازی با هم به صورت واقعی حرف میزنیم، از هم گله میکنیم، غذای واقعی سفارش میدهیم، اوقات فراغتمان را اینجا میگذرانیم، روزمان را آنجا شروع میکنیم و شب هم آخرین تصویری که میبینیم آنجاست، چطور اسمش هنوز مجازی است؟
با یکی از سلبریتیهای سینما در مورد شبکههای مجازی حرف زدم. اینکه تا چه اندازه زندگیاش را تحت تاثیر قرار داده اند. میگفت فارغ از اینکه امتیازات برجستهای مثل سنجیدن نبض جامعه و ایجاد ارتباط مستقیم با هواداران را ایجاد کرده، به شدت روی میزان حضور یا حذف بازیگرها تاثیر گذاشته است. بسیاری از کارگردان و تهیه کنندهها بر اساس تعداد فالور بازیگر انتخاب میکنند. یعنی با خودشان میگویند فلان بازیگر چندمیلیون فالوور دارد، وقتی فیلمی که بازی کرده را توی صفحهاش تبلیغ کند، درصدی از آنها هم به سینما بیایند بخشی از فروش فیلم را تضمین میکنند.
او هم مثل من باور داشت که ناسزاهای مجازی، دردهای واقعی به همراه میآورند و اصولاً دیگر مرزبندی میان دنیای مجازی و واقعی آنقدر به هم ریخته که نمیتوان خط مشخصی برایش کشید. زندگی ما به شدت تحت تاثیر این دنیای هنوز مرموز است. دنیایی که در حال کشف و شهود در آنیم و حتی کسانی که مدعی هستند آن را میشناسند وقتی با زوایای تازه اش روبرو می شوند با دهان های باز، از حرکت میمانند.
فضای مجازی به زندگی واقعی خط میدهد، اما به شدت تحت تاثیر زیست واقعی شهروندان است و بازتابنده کنشهای واقعی ماست. در این فضا هرآنچه میبینیم و میشنویم انگار آینه ای است که روبه روی خودمان قرار گرفته و اصولاً با چنین رویکرد و کارکردی چطور میتوان آن را مجازی نام گذاشت؟
درک دغدغه کسانی که معتقدند این فضا فسادزا است، دشوار نیست اما این فضا در امتداد زندگی واقعی قرار دارد. تکمیل کننده لذت های بشری است و خلاءهایی را برای کاربران پُر میکند که امکان پاسخگویی به آنها در دنیای واقعی وجود ندارد.
وقتگذرانی در فضای مجازی ارزان است. وقتی سینما و تئاتر و رستوران و سفر رفتن در دنیای واقعی بسیار پرهزینه می شود، بسیاری از کاربران بر اساس اصل «وصف العیش نصف العیش» در این فضا بخشی از نیازهای حسیشان را دنبال میکنند. اگر در دنیای واقعی مجال تامین وجود داشته باشد بعید است این همه مشتری سرگردان در این فضای معلق رها شوند.
در بازاریابی میگویند در کنار خریداران واقعی، کسانی هم هستند که به آنها window shopper میگویند. ویندو شاپرها کسانی هستند که به دید زدن ویترین مغازه ها علاقه دارند. در امریکا مشهور است که دید زدن ویترین مغازه ها و پرسه زدن در مراکز خرید کار مورد علاقه نیویورکی ها برای گذراندن زمان است، در ایران هم این نوع گذران که برخی آن را «پرسه زنی در شهر» هم میخوانند وجود دارد، شبکه های مجازی- به ویژه اینستاگرام که عکس محور است- این امر را بسیار آسان، متنوع، ارزان و لذتبخش کرده است.
آفرینندگان شبکههای مجازی این نیازهای بشری را شناسایی کردهاند و بر اساس یک رفتارشناسی و روانشناسی اجتماعی آن این نرم افزارها را طراحی کردهاند. همه گیری، اثرگذاری و نفوذ این شبکه ها اتفاقی نیست. اگر دنبال راهی هستیم که این فضا را مدیریت کنیم، آن راه «دستور» نیست، بلکه شناخت جامعه واقعی و پاسخ به نیازهای واقعی مردمِ واقعی است!
- نویسنده : احسانمحمدی
- منبع خبر : عصر ایران
Thursday, 5 December , 2024