در این شگرد رسانه ای حتی استدلال های ضعیف هم مطرح می شود تا مخاطب تصور کند خودش دست به انتخاب می زند و تحلیل درست تر را انتخاب می کند، در صورتی که عملا وارد یک منطق موازی می شود که آنها می خواهند!

گروه رسانه: هر اتفاق، حادثه یا هر بحرانی در جامعه رخ می دهد انبوهی از تحلیل ها را همراه خود دارد، ظاهرا تنها چیزی که نیاز به استدلال قوی ندارد تحلیل های ذهنی کارشناسان رسانه های بیگانه است. در میان انبوه بحث ها و تفسیر ها شگردی استفاده می شود که  مخاطب از حرف های بی منطق عبور کند و به یک منطق متفاوت برسد. شگردی که با نام ” استدلال بی منطق ـ منطق موازی “ شهرت یافته است.

در این شگرد رسانه ای حتی استدلال های ضعیف هم مطرح می شود تا مخاطب تصور کند خودش دست به انتخاب می زند و تحلیل درست تر را انتخاب می کند، در صورتی که  عملا وارد یک منطق موازی می شود که آنها می خواهند. عبور از گزاره های اشتباه لزوما به گزاره درست منجر نمی شود، ممکن است به یک گزاره مبهم یا کاملا غلط برسیم.

علیرضا داودی کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی ، ضمن تشریح کارکرد رسانه‌ های فارسی زبان بیگانه درخصوص تکنیک ” استدلال بی منطق ـ منطق موازی “ گفت: به بیان ساده تر به آن سفسطه می گویند چون پایه استدلال باید منطق باشد، منطق هم برگرفته از یک فرآیندی است از فَکت تا تحلیلِ فکت.

داودی افزود: وقتی از استدلال بی منطق صحبت می کنیم یعنی ظاهراً من دارم بر اساس یک فکت هایی برای شما موضوعی را استدلال می کنم اما اساساً خود آن فکت ها منطقی ندارد، اما در کنارش منطق موازی ایجاد می کنیم.

کارشناس‌ ارشد رسانه و علوم شناختی با بیان اینکه منطق موازی چه منطقی است؟ گفت: منطقه موازی در استدلال های معمول همان رقیب تلقی می شود.

داودی توضیح داد به عنوان مثال برق قطع شده است، علت این است که نیروگاه ها فرسوده شده اند و برق قطع است، علت این است که مثلا در حال صادرات برق به عراق هستیم، حال مخاطب کدام اصطلاح را در قطع برق می پذیرد؟ استدلال شما را می پذیرد که نیروگاه ها فرسوده هستند اما برای آن استدلال منطقی را رویت نمی کند، در منطق موازی که ایجاد می ‌شود، رویت می کند و اساساً استدلال بی منطق حاصل می شود تا مخاطب منطق موازی را بپذیرد فارغ از اینکه درک کند یا نکند،   پس این جزو تکنیک‌های بتایی است که حرکت در درون خودش جوهری است چون تکامل در خودش است.

داودی ادامه داد: این کار را می ‌کنند که موضوع دوم اتفاق بیافتد، پس استدلال بی منطق در برگیرنده مجموعه فکت هایی است که برای استدلال کردن به کار می‌ رود و مخاطب می داند که منطقی در پس آن نیست و یا می فهمد که بی منطق است تا برسد به نقطه ‌ای که وقتی منطق موازی را ایجاد می ‌کنند و با حداقل استدلال ها و هم پیمایش ذهنی نسبت به موضوعات قبلی، آن را می پذیرد و درک می کند.

شگردهای رسانه ‌های بیگانه برای تغییر ذهن مخاطب فارسی زبان هر روز بیشتر می ‌شود، شناختن و درک این جنگ شناختی قسمتی از سواد رسانه‌ای مورد نیاز امروز ایران‌مان است. بنابراین رسانه ‌ها تلاش می کنند مطابق اهدافی که دارند در این فرآیند دخالت کنند. ایجاد، تغییر یا تقویت باورها، از کارکردهای رسانه ها در همراه سازی مخاطبان است.

اینکه سعی کنیم عقاید و اعمال مردم را با معرفی داده‌ ها تغییر دهیم تا ثابت کنیم حق با ما هست و آن‌ ها اشتباه می‌ کنند، امر غریزی است اما موضع کنونی فرد را هنگام تلاش برای متقاعد کردن، نباید نادیده گرفت. وقتی، اطلاعات جدید با باور و اعتقادات ما موافق است، مغز، مشتاقانه آن را می ‌پذیرد و چنانچه با عقاید ما متناقض باشند، ناگهان ذهن ما تبدیل به وکیل مدافعی می ‌شود که به دنبال هرگونه نقص قابل‌ تصور است، بنابراین ضربه زدن، مخالفت را تضعیف نمی ‌کند، بلکه معمولا دچار اثر بومرنگ می شود تا جایی که یک ریشخند ممکن است مخالفت ها را چند برابر می کند.

از آنجا که اغلب در معرض اطلاعات و دیدگاه های متناقض قرار داریم، این گرایش باعث ایجاد قطبش خواهد شد که با گذشت زمان اطلاعات بیشتری دریافت خواهند کرد. در حقیقت، ارائه اطلاعاتی که متناقض باورهای پیشین است می ‌تواند باعث هم‌ افزایی و تقویت دیدگاه اصلی شود که به عنوان ” اثر بومرنگ “ شناخته می ‌شود.

ممکن است افراد از هوش خود برای کسب نتایج دقیق ‌تر استفاده نکنند اما برای یافتن خطا در داده‌هایی که از آن‌ها ناراضی هستند استفاده کنند. هرچه ظرفیت شناختی بیشتر باشد، توانایی منطقی کردن و تفسیر ارادی اطلاعات و ارائه خلاقانه داده‌ها برای تطبیق با نظرات بیشتر خواهد بود.

همه می دانیم که احساسات مان بر قصاوت‌مان موثر است. تحقیقات نشان می دهد وقتی مغز با احساس همگام است بهتر یکدیگر را درک می کنیم. حین گفتگو شوخی می کنیم، می‌خندیم، بعد به نظر می ‌رسد که مکالمه به آرامی پیش می‌ رود. احساس مثبت مربوط به ماده خاکستری مغز می شود. به همین علت است که داستان‌ها می ‌توانند در متقاعد کردن مردم قدرتمند باشند حتی زمانی که استدلالات منطقی شکست می‌خورند، شما می‌ توانید بهترین مدرک و استدلال در دنیا را داشته باشید، اما اگر از نظر احساسی با فرد مخاطب همخوانی نداشته باشید، آن‌ها حتی ممکن است واقعا ً حرف ‌های شما را نشنوند.

احساس عبارت است از حالت فیزیولوژیک شنونده یا گوینده، که در صورت درک بیشتر، باعث می ‌شود شنونده اطلاعات ورودی را به روش مشابهی که گوینده آن را می‌ بیند، پردازش کند. به همین علت است که استخراج احساسات می ‌تواند به برقراری ارتباط ایده‌ها و داشتن دیدگاه یکسان با دیگران کمک کند، چه با یک نفر صحبت کنید و یا با هزاران نفر. یکی از قوی ‌ترین روش‌ ها برای ارتباط موثر ایده ‌ها، به اشتراک گذاشتن احساسات است.  احساسات مسری هستند؛ با بیان احساسات خود، حالت ‌های احساسی دیگران را شکل می‌ دهیم و به احتمال زیاد افراد نقطه‌نظر ما را درک خواهند کرد.

مجموعه برنامه کوتاه ”روایت رنگ‌ها“  روایتی از تکنیک ‌های جنگ شناختی است که در شبکه رادیوییِ رادیو گفت و گو تولید و پخش می شود.

تکنیک ‌های رسانه‌ ای در دنیای امروز وارد فضای علوم شناختی شده است از این رو رادیو گفت و گو مجموعه برنامه‌ای ۹۰ قسمتی برای آشنایی مخاطبان با این تکنیک‌ ها را تدارک دیده است.

”روایت رنگ‌ها“ نام این مجموعه برنامه‌ی تخصصی در حوزه علوم شناختی با محوریت شگردهای رسانه‌ای در انحراف افکار عمومی است که ماموریت این شبکه، در جریان ‌سازی موثر بر نخبگان و کنشگران جامعه ایرانی را محقق کرده است.

این مجموعه برنامه که در قالب ساختارهای نوین طراحی و تولید شده، در هر قسمت و در گفت و گو با دکتر علیرضا داودی کارشناس مسائل رسانه و متخصص علوم شناختی، با رویکردی تخصصی و تحلیلی و با مصداق‌های عینی به افشای تکنیک‌ های رسانه‌ های بیگانه و معاند در جهت تخریب ذهن مرم ایران می پردازد.

روایت رنگ‌ها هر روز ساعت ۱۱:۵۵ دقیقه از رادیو گفت و گو موج اف ام ردیف ۱۰۳٫۵ مگاهرتز تقدیم علاقه‌مندان می‌شود.

  • منبع خبر : خبرگزاری فارس