زندگی‌شان یا حداقل بخش مهمی از آن با اینترنت و شبکه‌های اجتماعی می‌گذرد. معاشرت‌ها، حرف زدن‌ها و عصبانیت و شادی‌شان را همان جا می‌گذرانند. وقتی هم کنارشان می‌نشینی منبع حرف هایشان اینترنت است و شبکه‌های اجتماعی. البته با این گوشی که مدام دستشان است اصلاً هم این حال و هوا عجیب و غریب نیست.  شاید […]

زندگی‌شان یا حداقل بخش مهمی از آن با اینترنت و شبکه‌های اجتماعی می‌گذرد. معاشرت‌ها، حرف زدن‌ها و عصبانیت و شادی‌شان را همان جا می‌گذرانند. وقتی هم کنارشان می‌نشینی منبع حرف هایشان اینترنت است و شبکه‌های اجتماعی. البته با این گوشی که مدام دستشان است اصلاً هم این حال و هوا عجیب و غریب نیست.

 شاید بشود دلایل وقت گذرانی جوان‌ها در این فضا را به چند دسته تقسیم کرد؛ تقسیم بندی که شاید همه آنچه جوان‌ها به خاطر آن در این شبکه‌ها وقت می‌گذرانند دربرنگیرد اما می‌شود گفت اصلی‌ترین دلایل شان است برای انتخاب مجازی بودن. بعد از خواندن این گزارش متوجه می‌شوید جوان‌ها همیشه راه شان را برای بیان حرف  هایشان پیدا می‌کنند و در این دوره و زمانه راه شان فضای مجازی است.
خبرخوانی
خبرها را از شبکه‌های اجتماعی می‌خوانند و دنبال می‌کنند. یکی از مهمترین دلایل وقت گذرانی شان در این فضا همین پیگیری اخبار است و شاید به همین دلیل دیگر کمتر جوانی را می‌شناسید که از آنچه در کشور و دنیا می‌گذرد بی‌خبر باشد. البته علاقه به اخبار به همین محدود نمی‌شود و معمولاً همان جا و بلافاصله شروع می‌کنند به تجزیه و تحلیل و حرف زدن درباره اش؛ مخصوصاً اگر اخبار به موضوعات سیاسی و اجتماعی مربوط باشد. خبرهایی مثل انتخابات، اختلاس، اتفاقاتی که در مجلس می‌گذرد، آخرین اخبار دولت، قوانین، اتفاقات مربوط به گروه‌های مختلف جامعه مثل کارتن خواب‌ها، معلمان و…. اخباری است که بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. در واقع شبکه‌های اجتماعی پس از انتشار هر خبر مهمی شبیه تریبون آزادی می‌شود که هر کدام از جوان‌ها پشت آن می‌روند و حرف می‌زنند و نظرشان را می‌گویند. با هم دعوا می‌کنند و طرف مخالف را می‌کوبند یا نه قانع می‌شوند که البته این آخری کمتر اتفاق می‌افتد. تریبونی که در جامعه و در فضایی غیر از شبکه‌های اجتماعی معمولاً نیست یا تنها به گروه خاصی از جوان‌ها تعلق دارد.

رها نکردن آنچه مهم است
دغدغه‌های اجتماعی و محیط زیستی جوان‌ها چند سالی است که بیشتر شده و نسبت به آن هم حساس هستند و هم واکنش نشان می‌دهند. برای بیان این دغدغه‌ها و فعالیت برایشان شبکه‌های اجتماعی بستر مناسبی به نظر می‌رسد. اگر حیوانی آزار ببیند، حیات دریاچه و رودی تهدید یا عکسی از قطع درختان منتشر شود بلافاصله خبر و عکس‌ها را بازنشر می‌کنند و آنقدر پیگیر می‌شوند تا شاید به نتیجه برسند. همین پیگیری‌ها و بیان دغدغه‌ها هم باعث شد پرونده چند حیوان آزاری جنبه رسمی پیدا کند و با ورود دستگاه قضا مقصر به مجازات برسد.
این دغدغه‌ها و پیگیری آنها در شبکه‌های اجتماعی فقط به اینها محدود نمی‌شود. مشکلات و شرایط کودکان کار، زنان و خشونت هم در این شبکه‌ها بیان می‌شود و جوان‌ها دنبال راهکار برایش می‌گردند و حداقل سعی می‌کنند با بیانش بقیه را هم نسبت به اینها حساس کنند. هر از گاهی هم کمپین‌هایی برای این مسائل راه می‌افتد که معمولاً هم جواب می‌دهد. جمع‌آوری کمک‌های نقدی و غیرنقدی برای افراد نیازمند هم از آن چیزهایی است که جوان‌ها را به شبکه‌های اجتماعی می‌کشاند.
با مرور اینها می‌شود گفت جوان‌ها دوست دارند فعال و اثرگذار باشند و گستره شبکه‌های اجتماعی و حضورش در خانه‌ها و بین مردم باعث شده بخواهند این فعالیت را در این شبکه‌ها نشان دهند و همین جا پیگیر چیزهایی باشند که برایشان مهم است.

به امید اصلاح رفتارهای اشتباه
خود انتقادی! رفتارهایمان اشتباه است؟ چه جایی بهتر از توئیتر و اینستاگرام و فیس بوک برای نقد؟ خیلی‌ها می‌گویند از وقتی شبکه‌های اجتماعی همه گیر شده بعضی رفتارهای اجتماعی اصلاح شده یا حداقل به تند و تیزی گذشته نیست. در این شبکه‌ها نژادپرستی، بی‌احترامی به دیگران، رفتارهای تخریبگر محیط زیست مثل زباله ریختن یا حیوان آزاری، بی‌توجهی به کودکان و حقوق آنها کمتر شده است. هرچند گاهی آتش این خود انتقادی آنقدر تند می‌شود که به خود کم بینی منجر می‌شود؛ اینکه همه دنیا خوبند و ما بد. جوان‌ها در این شبکه‌ها بیش از کاربران دیگر به این رفتارها واکنش نشان می‌دهند و از آن می‌نویسند و عکس هایش را منتشر می‌کنند. آنها می‌خواهند آنچه به عنوان خصیصه بد شناخته می‌شود اصلاح کنند شاید چیزی شبیه مصلح اجتماعی. گرچه گاهی آنقدر تند می‌روند که خودشان به جای نقد رفتار اشتباهی مثل توهین کردن به فرد خاطی را انجام می‌دهند.

روزمره‌نویسی
شاید بگویید در صفحات بعضی جوان‌ها هیچ کدام از این چیزها را نمی‌بینید. درست هم می‌گویید چون خیلی از آنها از این فضای بی‌حد و حصر و بدون سانسوری که در اختیارشان است برای حرف زدن از خودشان استفاده می‌کنند. حرف زدن و بیان چیزهایی که در زندگی روزمره با آن درگیرند و برایشان مهم است؛ سفر، عشق، رابطه با خانواده، مشکلات و شادی‌های زندگی و حتی غذا. چیزهایی که باعث می‌شود بعضی از کاربران لقب روزمره نویس بگیرند. یعنی کسانی که عادت دارند حال و هوای روزمره شان را با کاربران دیگر به اشتراک بگذارند. در توئیتر معمولاً درباره این زندگی روزمره می‌نویسند و در اینستاگرام عکسش را منتشر می‌کنند. عکس‌های لباس تازه، کتابی که می‌خوانند، رستورانی که رفته‌اند، غذایی که پخته و خورده‌اند، میهمانی‌هایی که رفته‌اند و…
نوشتن از شکست‌های عشقی، درگیری‌هایی که با خانواده دارند، حال و هوا و ماجراهای دانشگاه و حیوانات خانگی بیشترین سهم روزمره نویسی را در توئیتر دارند. بزرگترها و آنهایی که سال‌های جوانی شان گذشته برایشان عجیب است که جوان‌ها دوست دارند رازهای زندگی شان را با غریبه‌ها به اشتراک بگذارند اما شاید جوابش آزادی این شبکه‌ها باشد. جامعه‌ای که هنوز با باید و نبایدهایش  یا قوانینی که بسیاری از حرف‌ها را غیرقانونی می‌داند باعث می‌شود شبکه مجازی بدون قانون بازدارنده برای حرف زدن از زندگی جذاب‌تر به نظر برسد؛ جایی برای حرف زدن.

کی چی پوشیده
جوان‌هایی هستند که از شبکه‌های اجتماعی برای پیگیری آنچه که دوست دارند استفاده می‌کنند. بعضی‌ها کتاب، بعضی‌ها فیلم و تئاتر و آخرین اخبارشان و بعضی‌ها هم مد و لباس و غذا. در اینستاگرام پیج‌های زیادی می‌بینید که دستور غذا می‌گذارند و غذاهای سنتی ایرانی یا فرنگی را به اشتراک می‌گذارند. صفحاتی که طرفداران و فالوورهای بسیاری دارند. غیر از این صفحات معمولاً وطنی، کم نیستند صفحات خارجی مد و لباسی که بین صفحات محبوب جوان‌های ایرانی قرار می‌گیرند. از همین صفحات متوجه می‌شوند ستاره سینما، موسیقی یا ورزشی مورد علاقه شان چه می‌پوشد و چطور آرایش می‌کند. از همین صفحات از آخرین محصولات مارک‌ها و برندهای محبوب شان باخبر می‌شوند و اینها باعث می‌شود صفحات دیگری هم برایشان جذابیت پیدا کند؛ صفحاتی که لباس و لوازم آرایش به صورت اینترنتی می‌فروشند. گاهی اصل و گاهی تقلبی و به قول معروف فیک. مجموعه اینها چیزهایی است که طرفداران زیادی بین کاربران جوان ایرانی دارد و معمولاً دنبال  شان می‌کنند. بخش به قول خودشان رنگی رنگی و خوشگل زندگی. از آنها یاد می‌گیرند چطور لباس بپوشند، برای شام میهمانان شان چه درست کنند و حتی دکور خانه شان را چطور عوض کنند. این هم یک جای خالی دیگر را نشان مان می‌دهد؛ نمونه‌های وطنی که بشود از آنها در رسانه‌های رسمی استفاده کرد. حرف زدن از مد در تلویزیون هنوز هم تابو است و در مطبوعات هم چند سالی است که حرف زدن از آن باب شده است. هرچند که جوان‌ها دیگر چندان اهل مجله خواندن نیستند و به نظرشان هم حرف  هایشان چندان به روز نیست.
کل کل روی سکوهای شبکه‌های اجتماعی
جوانی و ورزش خیلی وقت‌ها کنار هم قرار می‌گیرد. ورزش‌هایی که هر بار مسابقه‌های تیم‌های ملی و باشگاهی‌اش باعث می‌شود لحظه به لحظه کاربران طرفدار در شبکه‌های اجتماعی درباره‌اش بنویسند. با هر گل بنویسند: گللللل و با هر برد عکس قهرمان‌ها و برنده‌ها را بازنشر کنند. کل کل‌های فوتبالی خیلی وقت است از سکوهای ورزشگاه به پیج‌ها و کامنت‌ها کشیده شده است مخصوصاً برای دختران جوانی که راهی به ورزشگاه ندارند و اتفاقاً برگزاری هر مسابقه فوتبال باعث می‌شود از این مسأله هم بنویسند. دخترها در این فضا خیلی راحت و بدون پرده پوشی از تیم مورد علاقه شان می‌نویسند و کل  کل می‌کنند و از برد و باخت تیم شان می‌نویسند. ورزش‌هایی مثل پارکور هم که به صورت رسمی کمتر به آنها پرداخته می‌شود در این شبکه‌ها جایگاه خوبی دارند و بازیکنان و طرفدارانش درباره‌اش می‌نویسند و فیلم‌های خودشان را منتشر می‌کنند تا بقیه کاربران هنرشان را ببینند.
تصویری که از ورزش در این شبکه‌ها می‌بینید با آن تصویر اتو کشیده و همیشه معرفی شده توسط رسانه‌های رسمی متفاوت است. اینجا می‌شود از بی‌اخلاقی بازیکنان، لیدر‌ها و مربی‌ها راحت نوشت و حرف هایشان را منتشر کرد یا می‌شود کل کل کرد بدون اینکه کسی ایراد بگیرد و کنایه بزند که دختر را چه به فوتبال.

  • منبع خبر : ایران آنلاین