اگر جابه جایی را مجموع نبودن در جایی و بودن در جایی دیگر در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که پروژه جابه جایی از تلگرام به داخلی ها دو پایه دارد. یکی فیلترینگ و دیگری توسعه سرویس با کیفیت جایگزین. در این متن به این پرسش پرداختیم که آیا همانطور که عده ای بیان میکنند ما به دنبال فیلتر بودیم و در آن شکست خوردیم یا به دنبال جا به جایی بودیم و در توسعه ناکام ماندیم؟! آیا دوران فیلترینگ گذشته است؟

این روز ها علاقه ای وصف ناشدنی در قشری از رسانه ها به همنشین کردن دو کلمه شکست و فیلترینگ دیده میشود. این در حالی است که شکست حقیقی، ارائه تحلیل نادرست از حقیقت اتفاقات، به امید ایجاد خلل در نظام محاسباتی مردم و مسئولین است.

اقدام مداخله جویانه ی گوگل در حذف بی اجازه برخی برنامک ها (من جمله پوسته های تلگرام)، از گوشی ایرانی ها دو چیز را اثبات کرد:

۱٫ دوران فیلترینگ نه تنها به سر نیامده بلکه سلاحی قدرتمند و به روز است که بستگی دارد چه کسی و با چه هدفی از آن استفاده کند.

۲٫ اگر به فکر تولید قدرت ملی در فضای مجازی نباشیم، به زودی برای انجام معمولی ترین کار های روزمره محتاج عنایت گادفادر های صنعت آی تی دنیا خواهیم شد.

لذا امروز سوال اصلی در ضرورت جا به جایی نیست. امروز سوال اصلی اینست که در تجربه جا به جایی از تلگرام به داخلی ها پاشنه آشیل ما چه بود؟ تا دیگر امثال این تجربه تکرار نشود.

عده ای مدام بر طبل ناکارآمدی فیلترینگ و عدم اعتماد عمومی به نرم افزار های داخلی میکوبند اما آنچه در میدان عمل اثبات شد؛ این بود که در بدترین روش و شرایط فیلترینگ و بیشترین تبلیغ دشمنان و معاندان نظام علیه پوسته ها، بیش از ۷۵ درصد کاربران تلگرام یعنی بیش از۳۰ ملیون نفر بدون توجه به هشدار های مُزوّرانه امنیتی اش و سمپاشی های مداوم ابرکانال دارانش علیه پوسته ها در همان روز ها و ماه های ابتدایی به پوسته ها و حتی داخلی ها کوچ کردند.
تجربه ی فیلترینگ حتی در کوچ از وایبر به تلگرام و سوق دادن مردم از گوگل پلی به بازار هم رخ داده بود و حاصل آن موفقیتی بزرگ بود.

این یعنی فیلترینگ زنده و کارآمد است. یعنی کاربر به جای دغدغه های ساختگی تعرض به حریم خصوصی اش از طرف برنامه نویسان ایرانی و حاکمیت کشورش، دغدغه کارآمدی نرم افزار را دارد. لذا اگر سرویس با کیفیت در اختیارش قرار بگیرد، عنادی با برنامه نویسان و مدیران کشورش ندارد. همانطور که به راحتی بازار را پذیرفت، پوسته ها را پذیرفت، دیگر سرویس های داخلی را هم می پذیرد.

این یعنی پروژه جا به جایی دو رکن اساسی دارد. یکی سلب و یکی ایجاب.
ما در سلب موفق بودیم چون کاربر را از تلگرام خارج کردیم، اما ناکام ماندیم چون جایی جز یک پوسته برای هدایت مردم نداشتیم. امروز زمان پاسخگویی کسانی است که مسئولیت ایجاب را داشتند. یعنی مسئولان توسعه کشور و آنهایی که باید مردم را نسبت به واقعیت دنیای جدید و عصر ارتباطات آگاه میکردند.

این مسئولین توسعه خدمات زیربنایی فضای مجازی هستند که باید پاسخگو باشند چرا با گذشت ده سال از اولین نشانه های مداخله دشمنان در امور داخلی ما و بر بستر شبکه های اجتماعی، ما هنوز یک پیامرسان با کیفیت که زیر بار بیست ملیون کاربر کمر خم نکند نداریم. این مسئولیت صدا و سیما و دستگاه های تبلیغاتی کشور است که با وجود کرور کرور مثال ها و نمونه های ملموس و تجربیات دیگر کشور ها که میتواند اهمیت استقلال مجازی کشور را برای مردم روشن کند، هنوز مردم ما تصور درستی از علت جا به جایی به داخلی ها یا حداقل وجود راهکاری موازی برای روز تحریم ها، ندارند.

من علاقه ای برای به کار بردن کلمه شکست ندارم. ما زمانی شکست می خوریم که حاکمیت ملی خود را در عرصه فضای مجازی از دست داده باشیم. امروز هنوز فرصت برای ارائه سرویس های با کیفیت و اقناع مردم برای بازگشت به داخلی ها فراهم است. مردم حیاتی بودن این سرویس ها را بیش از پیش درک میکنند.

من از لغت «ناکامی» استفاده میکنم. ما هنوز در توسعه ناکام ماندیم!

  • نویسنده : محمد مهدی حبیبی