اگر تصور از «کودک کار» خردسالانی است که در کارگاه‌ها مشغول به کارند و یا سر چهارراه دستفروشی می‌کنند. باید بگویم که کنار این دسته کودکان کار دیگری وجود دارد که در فضای مجازی مشغول به کارند./ استفاده از کودکان توسط والدین برای افزایش فالوئر، نقض حریم خصوصی کودکان است. < > تصویر کودکان در […]

اگر تصور از «کودک کار» خردسالانی است که در کارگاه‌ها مشغول به کارند و یا سر چهارراه دستفروشی می‌کنند. باید بگویم که کنار این دسته کودکان کار دیگری وجود دارد که در فضای مجازی مشغول به کارند./ استفاده از کودکان توسط والدین برای افزایش فالوئر، نقض حریم خصوصی کودکان است.
<

>

تصویر کودکان در حال کار برای همه ما دلخراش است. کودکانی که به جای کودکی کردن مجبورند دست به کار‌هایی بزنند که مناسب سن‌شان نیست تا درآمدی هرچند اندک برای خانواده‌هایشان داشته باشند. بار‌ها شنیده‌ایم که بسیاری از کودکان کار اجیرشده باند‌های زیرزمینی هستند تا با برانگیختن احساسات مردم از این طریق درآمدزایی کنند. کودکانی که اغلب لباس درستی به تن ندارد و یاد گرفته‌اند از هر طریقی شما را احساساتی کنند. اتفاقی که این روز‌ها در فضای مجازی و به خصوص در اینستاگرام به شکل دیگری در حال رخ دادن است. این بار لباس‌های پر زرق و برق و عکس‌های آتلیه‌ای و حتی رقصیدن کودکان معصومی که از هیچ چیزی خبر ندارند قرار است برای خانواده‌هایشان درآمدزایی کنند تا «کودکان کار» فضای مجازی نام بگیرند.

در این مورد هم دوباره با صفحات رنگی و خوشحال و سرحالی طرفیم که در ظاهر رابطه بسیار خوب مادر و فرزند را نشان مخاطب می‌دهند. مادرانی که برای بچه‌هایشان لالایی می‌خوانند. با آن‌ها بازی می‌کنند و به دنبال کشف استعداد فرزندشان هستند. لباس‌های زیبایی بر تن آن‌ها می‌کنند و فرزندشان را برای تفریح به جا‌های هیجان انگیزی می‌برند که حتی ممکن است به سن و سال‌های فرزندشان ربطی نداشته باشد و مخاطب ممکن است برایش سوال باشد که یک بچه سه ساله برای چه باید از حضورش در یک نمایشگاه نقاشی بزرگسالانه عکس و فیلم بگیرد و حتی مخاطبان صفحه را دعوت به آمدن در این نمایشگاه بکند؛ و هنگام گفتن حرف‌هایی که حفظ کرده برای تایید گرفتن به جای نگاه کردن به دوربین به فیلمبردار نگاه کند. بچه سه چهارساله‌ای که به کمک همین صفحه مجازی تبدیل به یک سلبریتی اینستاگرامی شده و مخاطبان باید هر روز شاهد پیام‌های او باشند. پیام‌هایی که اغلب با محتوا‌های عجیب و غریبی همراه است. دختربچه‌ای با لباس صورتی و کفش نو وسط یک پارک ایستاده و همه توانایی‌های ظاهری‌اش را به کار گرفته تا دیالوگ‌هایی که مادرش برایش نوشته را از حفظ بگوید: «سلام خوبید؟ چیکار می‌کنید دوستای گلم؟ برند ایکس در این فصل و هوای خوب و آفتابی یک عالمه تخفیف زده. نگاه کنید کفش‌های منو. برید کفش بخرید. چیزای مختلف بخرید. چیزای قشنگ بخرید. چیزای عالی»

بچه‌هایی که برای تبلیغ به دنیا آمده‌اند

لباس‌های زیبا و ست‌های مادر و فرزندی که گاهی با پدر خانواده هم هماهنگ می‌شود تا کامنت‌های زیادی برای آدرس گرفتن مزون‌ها و فروشگاه‌ها سرازیر کند. البته این روز‌ها مادران فعال مجازی دیگر منتظر کامنت‌ها نمی‌مانند و فروشگاه‌ها و برندهایشان را در همان پست توضیح می‌دهند و روی تصویر کودکشان تگ می‌کنند. پس اگر چیز‌های عجیب و غریبی دست کودکانشان دیدید تعجب نکنید. بچه‌ها هرطور که شده باید تبلیغ کنند و مادران هم باید طوری کپشن و شرح عکس بنویسند که انگار قرار نیست تبلیغ باشد. اما باید بگوییم از سروشکل این صفحات مجازی پیداست که بچه‌ها تنها آکساسوار یا مجسمه متحرکی برای تبلیغات مادران‌شان هستند که قرار است بخش زیادی از درآمد‌های خانواده را تامین کنند. اما شگفت آور است که در این آلبوم مجازی تبلیغات برای جذب مخاطب بچه‌ها بهانه می‌شوند، اما با ورق زدن بعضی پست‌ها شاهد تبلیغ کلینک‌های پوست و زیبایی با تصاویر عجیب و غریب و نامناسب شده‌است.

مسابقه داریم مسابقه

مسابقات مجازی هم از دیگر اقدامات صفحات والدین بدپرست مجازی است که از کودکانشان برای تامین هزینه خانواده استفاده می‌کنند. کودکانی که باید مدام وقتشان را در آتلیه‌ها بگذرانند و از تمام لحظاتشان عکس و فیلم گرفته شود، چون قرار است لباس روی تن‌شان را تبلیغ کنند و یا حتی کرم و لوسیون شامپوی بدن خودشان و یا مادرشان را تبلیغ کنند. در یک نمونه از مسابقات مجازی مادری را می‌بینیم که دخترش را روی پایش خوابانده و دارد برایش بلند بلند لالایی می‌خواند. بیش از هرچیزی ست لباس خانگی مادر و کودک توی چشم می‌زند که قطعا می‌توانید نام فروشگاه را برای خریدن پای همین پست پیدا کنند. اما مادر نمونه از مخاطبان می‌خواهد که از خواباندن کودکانشان فیلم بگیرند و در صفحه‌شان قرار دارند و صفحات مشخص شده را تگ کنند. در نهایت برندگان این مسابقه لالایی از دوست آمریکا نشین مادرنمونه چند دست لباس اصل آمریکایی هدیه می‌گیرند.

کودکان سرپرست خانوار در دست والدین بدسرپرست

نکته جالب کامنت‌ها و واکنش برخی از مخاطبان است که موجب حاشیه‌های زیادی هم شده‌است. برخی مخاطبان ادعا می‌کنند که این والدین نمونه را در آتلیه‌ها دیده‌اند و شاهد نزاع‌های پدر و مادر و بچه از نزدیک بودند، اما هرطور که شده عکس آتلیه‌ای را می‌اندازند. از دیگر واکنش‌ها مخاطبان این صفحات این است که این سواستفاده از خلوت و تفریح کودکان نوعی کارکشیدن از آنهاست و از این روز آن‌ها را کودکان کار مدرن و یا کودکان سرپرست خانوار و والدین‌شان را بدسرپرست می‌دانند. والدینی که تمام انرژی خود را صرف نمایش کودکش در صفحات مجازی می‌کند تا بتواند از طریق معصومیتش نظر مخاطبان را به خود جلب کند و کودکی که از ماجرا خبر ندارد و همه تلاش خود را می‌کند که کالایی که به او داده‌اند را به خوبی تبلیغ کند.

کودکان کار همیشه دلخراش لباس نمی‌پوشند. همیشه نامرتب و به هم ریخته نیستند. گاهی لباس‌های گرانقیمت به تن دارند و همه برایشان جیغ و هورا می‌کشند. اما باز هم وسیله‌ای هستند برای پول درآوردن!

  • منبع خبر : تابناک