خلاصه ای از صحبت های چالشی مهفل هفتگی فضای مجازی پاک با موضوع تحول در لایه ی محتوای فضای مجازی

جلسه یازدهم محفل هفتگی هم افزایی فعالان فضای مجازی پاک با حضور دکتر رسول جلیلی، عضو حقیقی شورای عالی فضای مجازی و مهندس یاسرجلالی، دستیار رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، با موضوع تحول در لایه ی محتوای فضای مجازی برگزار شد که در ادامه گزارشی از این جلسه به اختصار آورده شده:

در مقدمه مهندس یاسرجلالی با اشاره به نگاه لایه‌به‌لایه‌ی موجود در فضای مجازی که برای مثال شبکه ملی اطلاعات را به سه لایه‌ی زیرساخت و سرویس و محتوا تقسیم می‌کند، این شکل از نگاه را برای خود نامقبول خوانده و ادامه داد:

از دید نظری ما محتوا را یک لایه از فضای مجازی نمی‌دانیم، فضای مجازی را هم جدا از فضای حقیقی نمی‌دانیم و شاید بتوان گفت فضای مجازی تکامل پیدا کرده‌ی فضای حقیقی است، در بحث فضای مجازی ما با یک زندگی مواجهیم، توصیف ما یک کل است که می‌شود از منظر خاصی به آن نگاه کرد برای مثال از منظر محتوا ، که این منظر خصوصیات خاص و عامی دارد، خصوصیاتی که مخصوص منظر محتواست و خصوصیاتی که مشترک با بقیه منظرهاست، بنظر من شرایط فعلی ما یک فرصت است و مزیت‌های جدی ما قدرت ظهور و بروز پیدا کرده اند، فرصت بزرگی پیش آمده برای آوردن مردم پای کار، فرصتی است که مردم بتوانند نقش آفرین باشند، و این نقش آفرینی در تنظیم مناسبات حکم رانی و شکل دادن آینده و سبک زندگی است، فکر میکنم این فرصت را باید قدر دانست و اگر قدر ندانیم ممکن است به تهدیدی تبدیل شود از جنس انحصار پلتفرمی یا از دست دادن مشارکت مردمی. فکر میکنم تفکری که از مدیریت محتوا وجود دارد در انتها باید مشارکت مردم و مردمی کردن محتوا باشد، شاید کاری هم که حاکمیت باید بکند این باشد که زمینه ورود مردم هموار شود و باید کمک کند که منافع عامه مردم در این عرصه حفظ شود، فکر میکنم یکی از چالش‌ها در عرصه محتوا این است که مسئول و متولی ندارد و اراده‌ای هم برای سامان‌دهی به آن وجود ندارد و شاید در بعضی بخش‌ها فهمی که قبل از این اراده باید باشد هم وجود ندارد، این‌ها بنظر من مانع تحول‌اند.

در ادامه مهندس جلالی در پاسخ به درخواست مجری برای مصداقی‌تر کردن صحبت‌های خود و برای مثال توضیح بیشتر مردمی کردن شرح دادند که :

بنظر من حاکمیت باید تسهیل کند حظور فعالانه وآگاهانه مردم در این عرصه را ، که شاید اولین قدم آن اعتقاد حاکمیت به فرصت بودن فضای محتوا است که بدانیم ما مزیت داریم در حوزه محتوا و نقش آفرینی مردم می‌تواند بسیار زیاد این مسیر را پیش ببرد و یک ضریب نفوذ جدی به انقلاب اسلامی بدهد و با این شرایط که در بعضی جاها دیوارهایی فرو ریخته ، تا قبل از اینکه دیوارهای جدیدی شکل بگیرند، که بطور جدی در حال شکل گرفتنند، کمک کند که این فضای مردمی مستقر و ثابت بشود که شاید اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم بتوان به سه سرفصل رسید، یک سرفصل سمت عرضه است، یکی سمت تقاضا است و یکی سمت تنظیم‌گری است که بنظر من حاکمیت باید نسبت به این سه عرصه یکسری انتخاب کند و یکسری تکالیفی هم که دارد را عمل کند، از اینکه بتواند قواعد و قوانین را درست کند، بتواند ابزار درست کند ، بازار درست کند، در سمت تقاضا دانش و قدرت فهم رسانه‌ای ایجاد کند، موضوع سواد رسانه‌ای را پیگیری کند، تناسب با مخاطب را پیگیری کند و تا سمت عرضه که بخش‌های مختلفی از تولید و غیره دارد ، من فکر میکنم مشکل حاکمیت این است که در تقسیم‌بندی لایه‌ای مانده و از طرف دیگر در حوزه‌ی زیرساخت گیر زیادی دارد به شکلی که ورود جدی حتی به بخش سرویس هم نکرده است و ماندن در حوزه‌ی زیرساخت یکی از جدی‌ترین موانع است.

در بخش بعدی مهندس جلالی در مورد نقش مجلس در این موضوع گفتند که:

مجلس تاکیدی در حوزه محتوا در سیاست‌های کلی برنامه ششم (که در آن پنج برابر شدن تولید محتوای فضای مجازی بر اساس نقشه مهندسی فنی کشور آمده‌است) دارد که در مجلس قبلی به جای پنج برابر در قانون برنامه این عدد به ده برابر تغییر کرد ، که خب اگر بخواهم در مورد مجلس صحبت کنم بنظر من اگر همین موضوع پیگیری و عملی بشود در این حیطه کار مهم و لازمی است که داشتن شاخص در این مورد هم بسیار مهم است، شاخصی که به ما کمک کند بفهمیم به چه سطحی رسیده ایم و چقدر باید تلاش کنیم، مجلس مشخصا باید برنامه و مسیر را در این مورد مشخص کند که این پیشرفت پنج یا ده برابری چگونه میتواند شکل بگیرد، متولیان این موضوع چه دستگاه‌هایی هستند و هر کدام چه تکالیفی دارند.

مهندس جلالی در پاسخ به نحوه ورود حاکمیت به سرویس شرح دادند که :

بنظر من حاکمیت باید شناخت، درک، نقشه و تحلیل کلیی از فعالیت در عرصه فضای مجازی داشته باشد که از این نگاه و شناخت ممکن است ورود به بخش سرویس یا فقط نظارت بر آن یا هر نظر دیگری در این لایه یا لایه‌های دیگر نتیجه شود، اگر معماری و نقشه‌ی راهی وجود نداشته باشد همیشه قرائت‌های مختلفی وجود خواهد داشت مانند شبکه ملی اطلاعات که چون مسیر، معماری و نقشه‌راه مشخصی ندارد افراد مختلف نظراتی در مورد پیشرفت یا عدم پیشرفت و انجام وظایف دارند که چون مسیر مشخص نیست نظر همه با قرائتی که خود از موضوع دارند درست هم هست، در سند معماری شبکه ملی اطلاعات تلاش شد تا سهم بیشتری به منظر محتوا داده شود، سهمی که قبل از آن تقریبا هیچ بود.

نظر یکی از شرکت کنندگان در جلسه به این شرح بود که :

بنظر من محتوا حوضه ای مظلوم است و بیشتر بحث ها در موضوعات دیگری شکل میگیرند، همانطور که گفته شد فضای مجازی دارای سه لایه ی زیرساخت، سرویس و محتواست، اما در تعریف شبکه ملی اطلاعات که بستری برای سرویس های مختلف فضای مجازی است، محتوا جایی پیدا نمی کند، و بحثی که وجود دارد این است که تعریف شبکه ی ملی اطلاعات بطور کلی ناظر بر زیرساخت است، درتقسیم بندی فضای مجازی، زیرساخت ناظر بر حوزه ی سخت افزاری کشور است، حوزه ی سرویس هم مربوط به بستر های خدماتی این عرصه مانند تاکسی های آنلاین و غیره است ، مهم این است که هر لایه بتواند نیاز های لایه ی بالاتر خود را به خوبی تامین کند، لایه ی زیر ساخت نیاز های لایه ی سرویس و لایه ی سرویس نیاز های لایه ی محتوا را تامین کنند، پس ما باید نگاهمان به بخش محتوا را درست کنیم و نگاه مهندسانه به این بخش باعث ایجاد مشکل میشود، نگاه به حوزه‌ی محتوا باید اجتماعی و فرهنگی باشد، مقام معظم رهبری در نامه‌ی سال ۹۴ خود مشخص کرده بودند که وزارت ارتباطات در حیطه ی زیرساخت و بخش های دیگری مانند صداوسیما و سازمان تبلیغات در حیطه ی سرویس و محتوا فعالیت کنند.

مهندس جلالی در پاسخ به این موضوع، قائل به این تفکیک نبوده و گفتند:

در بخش های مختلف این لایه ها بهم می‌رسند برای مثال اپراتورها دارند نزدیک به لایه‌ی سرویس می‌شوند، بخشی بخاطر درامد است و بخشی بخاطر معماری‌های جدیدی است که در حال شکل‌گیری هستند، ما سند تبیین الزامات داریم که در این مورد معماری شبکه ملی اطلاعات هم هنوز آماده نیست، بنظر ما بدون دیدن بقیه لایه ها اگر لایه ای را پیش ببریم ممکن است برای مثال تا حد زیادی بخش زیرساختی را پیش ببریم اما از نظر کاربردی استفاده ای نداشته یا به جهت نادرستی رفته باشد.

دکتر رسول جلیلی در این بخش نظرات خود را اینگونه مطرح کردند که:

نگاه حداقلی، متوسط یا حداکثری در این سالها به شبکه ملی اطلاعات شکل گرفت، در سال ۹۳ نگاه حداقلی به این شبکه ایجاد شد و بعد این تعریف تغییر کرد، تا جایی که سال ۹۸ نتیجه بر این شد که بحث محتوا و خدمت، بجز مبانی پایه‌ای و نرم افزارهای پایه‌ای که باید مبنای محتوا باشند ، از شبکه ملی اطلاعات خارج هستند، دلیل این توافق هم عدم تعارض کاری بخش‌ها و سازمان‌های مختلف بود، تعارضی که هنوز شاهد آن هستیم، برای مثال شرکت مخابرات ایران که در رساندن فیبر نوری به در خانه های مردم در یک دهه موفق عمل نکرده تبلیغ هر ایرانی یک تلویزین را می‌کند، اگر این مرکز ابتدا وظیفه خود را انجام میداد شرایط بهتر پیش می‌رفت اما هر نهاد در تلاش برای تکمیل سبدی از امکانات مختلف بخصوص امکانات با برد سیاسی بیشتر است بدون توجه به این مسئله که در بخش تخصصی خود وظیفه را به شکل کامل به انجام برساند، این تقسیم مشخص وظایف و حیطه کار در بخش‌های دیگر هم باید رعایت شود، برای مثال در بسترهای فروش کالای دست دوم اگر فیلم ارائه شود ، تداخل‌هایی بخصوص در بحث نظارت بوجود می آید که مشکل ساز است، اگر در این مورد هر بخش به تخصص خود برسد مشکلی ایجاد نخواهد شد، در بحث محتوا هم بنظر من مردمی کردن محتوا بسیار مهم است.

مردمی کردن محتوا دو محور دارد، اول اینکه به اقتصاد محتوا نگاه جدی بشود، یعنی این فرآیند از تولید به مصرف ثروتی ایجاد می کند که تولید کننده حتما باید در این ثروت شریک باشد، اگر میخواهیم مردم را به این سمت بیاوریم، باید فکری برای صرفه اقتصادی این فعالیت کرد و سهم مناسبی از هر بیت داده‌ی مصرفی را به تولید کننده محتوا برسانیم.

نکته دوم قانون کپی رایت است، باید کپی رایت هم در بخش داخلی و هم دربخش خارجی رعایت شود، عدم رعایت کپی رایت خارجی در نظر اول به نفع ماست اما در واقع به ضرر ماست، این میزان بالا از بازی و محتوای خارجی که رایگان در دسترس افراد جامعه است اگر در بردارنده‌ی هزینه‌ی دلاری باشد مطمعانا باعث میشود محتوای داخلی تولید شده بهتر و بیشتر دیده شود، رشد کند و تاثیرگذار باشد.

مهندس جلالی در ادامه توضیح دادند که:

این تقسیم بندی های زیرساخت،سرویس و محصول برای اهدافی از جمله عدم تداخل شکل گرفته که متاسفانه چندان هم موثر نبوده و شاهد هستیم که نهادهای مختلف در بخش‌های غیر تخصصی خود ورود میکنند، شاید این معماری و هدف درست نبوده که این اتفاق نیفتاده، برای مثال دو اپراتور اصلی تلفن همراه در کشور در فقدان نظارت درست فضایی را ایجاد کرده اند که برعکس دیگر نقاط جهان اینترنت همراه از اینترنت ثابت کیفیت بهتری پیدا کند و این باعث شده اپراتور به لایه‌ها و بخش‌های دیگر از جمله سرویس‌های محتوایی وارد شود.

در بخش تولید محتوا همانطوری که گفته شد مشکل بزرگ درنظر گرفتن سهم مناسب برای تولید کننده محتوا وجود دارد، بحث قاچاق محتوا، ترجیح محتوای خارجی بدلیل رایگان بودن و نبود کپی رایت و پخش راحت و بدون نظارت محتوای خارجی هم وجود دارد که بنظر من یکی از راه حل ها سه نرخی شدن نظام تعرفه ایست که باید برای محتوا و پلتفرم خارجی یک نرخ ( ۱۰n ) برای محتوای خارجی در پلتفرم داخلی یک نرخ ( ۶n ) و برای محتوای داخلی در پلتفرم داخلی هم نرخ پایین (n) باشد ، صرفا تعرفه بر اساس پلتفرم باعث می شود محتوای خارجی در پلتفرم داخلی با یارانه دولتی نشر پیدا کرده و استفاده شود.

بنظر من سازمان تبلیغات اسلامی از چند جنبه میتواند موثر باشد، یک جنبه کمک به اصلاح نظام تعرفه است، یک جنبه کمک به شکستن انحصار در محتوا است و در بخشی هم میتواند محتوا تولید کند و زیرساخت هایی برای تولید کنندگان محتوای داخل این سازمان را شکل دهد.

در نظر دیگری که از حاضران در جلسه مطرح شد، نزدیکی محتوا و سرویس اینگونه توضیح داده شد که:

بعضی سرویس ها که بنظر میرسد سرویس های آینده ی فضای مجازی هم هستند خود محتوا ایجاد میکنند و محتوا جدای از سرویس اصلا معنی ندارد که بهترین مثال آن شبکه های اجتماعی ست که صرف داخلی سازی با همان شکل نمیتواند باعث تغییری در این مبحث شود و فقط بخش امنیتی این موضوع در این راهبرد دیده شده بلکه برای تاثیر بر محتوا باید ساختار جدیدی که منجر به تولید محتوایی خودجوش، مثبت و رشد دهنده در مقابل محتوای خودجوش و تخریب‌گر سرویس‌های موجود مانند اینستاگرام شکل بگیرد و تقویت شود.

مهندس جلالی با تایید این نگاه ادامه دادند که :

سرویس فرهنگ میسازد ، سرویس دارد مدل زندگی تحمیل میکند و تاثیر فرهنگی زیادی دارد، سازمان تبلیغات اسلامی ماموریت خود در زمینه ی تبلیغ را جدی گرفته و سرفصلی را باز کرده با عنوان تبلیغ نوین که در آن تمام لایه های این بحث دیده شده، سازمان تبلیغات در سطح حاکمیتی که سطح قانون گذاری و بحث هایی در این حوزه است فعالیت میکند ، در سطح دیگر ، بحث ایجاد بازیگران قدرتمند در عرصه ی تولید محتوا و فضای مجازی است که سازمان تبلیغات وارد شده و انحصارهای قبلی را کنار زده تا زمینه برای فعالیت‌های خرده مردمی فراهم شود و سطح سوم فعالیت‌های سازمان تبلیغات فعالیت های مردمی فرهنگ بنیان است و برای این موضوع هم بنیادی خلق شده که روی این مسئله تمرکز کند، البته تمرکز و هدف اصلی ما پر رنگ تر کردن نقس تسهیل‌گری سازمان تبلیغات اسلامی است چرا که سازمان امکان این را ندارد که بخواهد خودش محتوا یا حتی سرویس یا زیر ساخت زیادی تولید کند.

وقتی ما تمام عناصر حاکمیتی مانند پهنای باند و تعرفه و حتی تبلیغات رسانه‌ای و غیره را بدون محدودیتی در اختیار سرویس‌های خارجی قرار داده‌ایم نباید توقع استفاده نکردن مردم از این سرویس ها را داشته باشیم و این یعنی محتوایی که تولید و استفاده میشود بدون نظارت ما و خارج از چارچوب حاکمیت جمهوری اسلامی است که آسیب های زیادی به همراه خواهد داشت البته که در مقابل هم سرویسی که منجر به تولید محتوای شایسته و همخوان با سبک زندگی ایرانی اسلامی باشد وجود ندارد.

ما به کف قوانین اتحادیه ی اروپا در بحث فضای مجازی هم راضی هستیم، هیچ جای دنیا فضای مجازی به این شدت رها شده و بی برنامه و آزاد برای هر سرویس مخالف فرهنگ، سیاست و ساختار های آن جامعه نمی‌بینید.

در مجموع بنظر من مهم‌ترین نکات اول اینکه متولیی برای حوزه محتوا باشد، دوم اینکه اراده‌ای برا ساماندهی این حوزه وجود داشته باشد و قبل از این اراده فهم درست از این فضا مورد نیاز است.