همانطور که همه می دانیم و صاحب نظران علوم اجتماعی است و درطول تاریخ به ندرت کسانی توانسته اند در تنهایی و به دور از جامعه زندگی کنند و اگر اغراق نباشد تمام پیشرفت های بشری نتیجه ی همین خاصیت اجتماعی بودن بشر است و البته بدون شک یکی از شروط لازم و ضروری اجتماعی […]

همانطور که همه می دانیم و صاحب نظران علوم اجتماعی است و درطول تاریخ به ندرت کسانی توانسته اند
در تنهایی و به دور از جامعه زندگی کنند و اگر اغراق نباشد تمام پیشرفت های بشری نتیجه ی همین خاصیت اجتماعی بودن بشر است و البته بدون شک یکی از شروط لازم و ضروری اجتماعی بودن، ایجاد ارتباط است.
از آغاز خلقت؛ انسان ها برای رفع نیازها و ادامه ی حیات خود با هم ارتباط برقرا رکرده اند و بدیهی است که این ارتباط در آغاز بسیار ساده،‌ محدود و ابتدایی بوده است اما گذشت زمان و درک تأثیربرقراری ارتباط در رفع نیازها، ‌باعث شد تا انسان ها در مورد نوع و میزان ارتباطات با یکدیگر،‌تغییرات عمده و مؤثری
ایجاد نمایند.
به این ترتیب هرچه انسان با محیط و توانایی های خود بیشتر آشنا شد، نوع ارتباطات نیز به تناسب آن تغییر کرد و هرچه جوامع، پیشرفته تر شدند امکانات ارتباطی نیز تکامل بیشتری پیدا کرد تا جایی که بشر برای ایجاد ارتباط بیشتر، مؤثرتر و سریع تر، وسایل ارتباطی مجهزتری ابداع نمود که به تناسب پیشرفت تکنولوژی روز به روز پیچیده تر و تخصصی تر شد و همین امر در نوع ارتباطات و تغییر و تحولات فرهنگی ـ اجتماعی جوامع
مختلف، تأثیری غیر قابل انکار داشته است.
مطلب را از آنجا ادامه می دهم که جامعه معاصر تا حدودی
شاهد آن بوده است همه ی کسانی که با تاریخ سینمای
ایران آشنایی داشته و مطالعاتی دراین زمینه دارند با تأثیر سینما در جامعه ی کاملاً سنتی ما آشنا هستند. حضور سینما و ورود فیلم هایی با محتوایی ناهمگون با فرهنگ ایران، فراگیر شدن آن در زمان بسیار کوتاه و هدایت و مساعدت حاکمان وقت از فیلم سازان داخلی به منظور تولید محتوای تقلیدی از غرب، باعث تغییرات فرهنگی در جوامع شهری ایران شد و این تغییرات
به سرعت فضای جامعه آن زمان را تحت تأثیر قرار داد. اگر چه در همان زمان هم بودند فیلم سازان خوش ذوق و متعهد به فرهنگ اصیل ایرانی که به تولید فیلم با محتوای متفاوت پرداختند و طرفدارانی نیز پیدا کردند اما به لحاظ کمی آنقدر معدود بودند که توانایی مقابله با محتواهای فریبنده و متعدد متأثر از فرهنگ بیگانه را نداشتند.
به هر حال سینما وارد ایران شد . عده ای با آن مخالفت کردند اما طبیعی بود که مخالفت با اصل سینما هیچ تأثیری در اشاعه و فراگیر شدن آن نداشت و ای کاش
از همان زمان،‌مخالفان به جای برخورد قهرآمیز ، هنرمندان را به تولید محتوای مناسب دراین هنر ـ صنعت
تشویق می کردند،‌کما اینکه بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز بعد از پیروزی انقلاب طی سخنانی به صراحت اعلام فرمودند : « … ما با سینما مخالف نیستیم،‌ ما با مرکز فحشا مخالفیم … » (صحیفه امام /ج۶/ص۱۵) و این به معنای هشدار برای تولید محتوای صحیح است،‌اما هنوز هم تولید محتوا یکی از مهمترین چالش های سینمای ایران است که جای بحث مفصل دارد.
با ورود وسیله ای ارتباطی به نام تلویزیون نیز همین مشکل مشاهده شد. مخالفت شدید با استفاده از تلویزیون درآن زمان باعث شد تا از تولید محتوا غافل شویم و این غفلت دربرخی از برنامه های سرگرم کننده امروز همچنان مشاهده می شود( البته به سیاستگزاری و محدودیت های سینما در پیش از انقلاب و انحصاری بودن تلویزیون کاملاً واقف هستیم .)دراین مورد نیز رهبر فقید انقلاب در ادامه همان سخنان می فرمایند :
« … ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در
خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست
دادن نیروی انسانی ماست،‌با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد ؟ با مراتب تجدد ؟ … (صحیفه امام / ج ۶/ ص ۱۵) و این نیز تأکید مجدد بر استفاده از ابزار ارتباطی به شکل صحیح و تولید محتوای مناسب است.
در سال های آغازین دهه شصت ، ورود وسیله ای
به نام ویدیو به ایران باعث شد تا با استفاده از این دستگاه مخالفت شدید و برخورد قهرآمیز شود غافل از این که ویدیو تنها یک وسیله ارتباطی است که به ذات خود هیچ خیر و شری نداشت،‌بلکه محتوایی که توسط آن منتقل می شد،‌ دارای اشکالاتی بود و ای کاش به جای مخالفت با استفاده از این وسیله، در همان سال های آغازین ، تلاشی برای ایجاد و تولید محتوای مناسب با فرهنگ جامعه می شد،‌که البته بیش از یک دهه بعد،‌ تازه به فکر برنامه ریزی برای استفاده از آن افتادیم و ویدیو کلوپ ها را راه انداختیم که بسیار دیر بود و دیگر کارایی نداشت.
داستان ماهواره و آنتن های بشقابی و پشت بام ها و برخورد و ممنوعیت آن را هم که دیگر همه به یاد داریم.
دوره ی فیس بوک و وبلاگ و … هم تقریباً توفیقی
به دست نیاوردیم.
جان کلام اینجاست :
با فضای مجازی چه می خواهیم بکنیم ؟
آیا همان تجربه ی تلخ مقابله و مخالفت قهرآمیز و واگذاری میدان به فرصت طلبان و عقب ماندن از قافله تولید محتوا را تکرار خواهیم کرد ؟
آیا فضای مجازی تلفن های همراه را که از « مراتب تجدد»
است درک کرده ایم ؟ آیا این وسیله ارتباطی که تقریباً به تعداد اعضای خانواده در هر خانه ای یافت می شود یک تهدید است یا یک فرصت؟ آیا بلای جان است یا وسیله ای برای انتقال مفاهیم منطبق با فرهنگ ما ؟
آیا می خواهیم مانند سینما، تلویزیون، ویدیو و …
سال ها با آن مخالفت کنیم ، فرصت های طلایی بهره برداری
از آن را بسوزانیم، میدان را به حریفان واگذار کنیم و پس از آن فریاد « وافرهنگا » برآوریم ؟
بله، فضای مجازی تلفن های همراه به عنوان یک وسیله مانند بسیاری از وسایل دیگر باید کنترل شده باشد که
این وظیفه قانونگزار است تا با تنظیم و تصویب قوانین محکم و قابل اجرا نحوه ی استفاده و بهره برداری از این
فن آوری را قانونمند کند و در تمام دنیا هم این قوانین
وضع و اجرا می شود،‌اما وظیفه ما به عنوان استفاده
کنندگان و مهمتر از آن وظیفه نخبگان علمی،‌ فرهیختگان فرهنگی و هنرمندان متعهد چیست ؟
به نظر می رسد علاوه بر « کنترل » ‌دو بخش « فرهنگ سازی » و « تولید محتوا» از مهمترین وظایفی است که باید در قبال تکنولوژی های ارتباطی ـ‌ فرهنگی وارداتی به کشور، مورد توجه همگان قرار گیرد و این یعنی آموزش « سواد رسانه ای » .
بخش اصلی آموزش و فرهنگ سازی به عهده دولت است که بحثی مفصل دارد و دراین مجال اندک
نمی گنجد اما بخش دیگر آن به عهده ی ما است تا ضمن ارتقا و بالا بردن سواد رسانه ای خود تا حد امکان به فرزندان و اطرافیان مان نحوه ی استفاده صحیح از رسانه های روز دنیا را آموزش دهیم تا این فن آوری مدرن و بسیار ضروری امروز، به آلت قتاله ی آنان
تبدیل نشود که با آن ناخواسته خودزنی کنند و یا به دیگران آسیب برسانند.
و اما تولید محتوا ؛
با توجه به ظرفیت فضای مجازی تلفن های همراه و وسعت دسترسی آحاد جامعه به آن، تنها راه موفقیت، تولید محتوا است. امروز تولید محتوا در فضای مجازی حرف اول را می زند و ما از این بابت ضربه می خوریم .
اگرچه افرادی حساسیت موضوع را درک کرده و دست به کارشده اند اما بدون شک وظیفه نخبگان علمی، ‌فرهیختگان فرهنگی و هنرمندان متعهد به فرهنگ خودی در این خصوص بسیار حساس و خطیر است .
آنان باید به صورت جمعی با تشکیل اتاق های فکر و یا به
صورت انفرادی با تولید محتوای مستند، مستدل و برپایه ی
فرهنگ غنی ایرانی ـ اسلامی وارد میدان شده، در صحنه
رویارویی فرهنگی،‌میدانداری کنند و فضا را به حریفان واگذار نکنند که صد البته حمایت و پشتیبانی دولت ها
دراین کارزار، بسیار مهم، حیاتی و تأثیرگذار است.
تأکید می کنم امروز روز مقابله با فضای مجازی و روز مخالفت با استفاده از ابزارهای ارتباطی ـ ‌فرهنگی نیست که  این کار به منزله خالی کردن میدان است .
امروز روز فراگیری و ارتقای « سواد رسانه ای » در جامعه و روز حضور فعال در میدان « تولید محتوا » است.
ما باید تمام توان فرهنگی ( مادی و معنوی ) خود را برای
تولید محتوا در فضای مجازی به کار بگیریم که اگر از همین امروز هم شروع کنیم، بسیار دیر است.

  • منبع خبر : باختر